«در اواخر قرن چهارم که فاطمیان بر مصر دست یافتند و حکومتی مقتدر را پی افکندند و صیت و شهرت آنان به دیگر کشورهای اسلامی رسید و در شرق ایران طرفدارانی پیدا کردند شاعران پارسیگوی آن سامان به
مدح اهلبیت زبان گشودند، که نمونۀ برجستۀ آنان ناصرخسرو است.» (محمدزاده، 1389، ص. 139)شاعر:ناصرخسروقصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۷ موضوع:پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام)وزن عروضی:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن..................................گر خرد را بر سر هشیار خویش افسر
کنیسخت زود از چرخ گردان، ای پسر، سر بر کنیدیگرت گشته است حال تن ز گشت روزگارهمچو حال تن سزد گر حال جان دیگر کنیپیش ازان تا این مزور منظرت ویران شودجهد کن تا بر فلک زین به یکی منظر کنیعلم را بنیاد او کن مر علم را بام اواز بر و پرهیز شاید گر مرو را در کنیدر چو این منظر چو بگزاری فریضهٔ کردگار
بهتر آن
باشد که مدح آل
پیغمبر کنیننگ داری زانکه همچون جاهلان نوک قلمبر مدیح شاه یا میری قلم را تر کنیگر به سر بر خاک خواهی کرد ناچار، ای پسرآن به آید کان زخاکی هرچه نیکوتر کنیبر سرت بویا چو مشک و عنبر سارا شودگر تو خاکستر به نام آل او بر سر کنیهم مقصر باشی ای دل گر به مدح مصطفیمعنی از گوهر طرازی لفظش از شکر کنیجز به مدح آل پیغمبر سخن مگشای هیچگر همی خواهی که گوش ناصبی را کر کنیای پسر، پیغمبری را تاج کی باشد شگفتگر تو بر سر روز محشر ماه را افسر کنی؟گر تو با اقبال و مدحش بنگری اندر جحیمپر سلاسل قعر او را باغ پر عرعر کنیدر جهان دین میان خلق تا محشر همیکار این اجرام و فعل گنبد اخضر کنیگر به راه این جهان خورشیدمان رهبر شدهاستسوی یزدان مان همی مر عقل را رهبر کنینیست نیک اختر کسی کهش چرخ نیکاختر کندبلکه نیک اختر شود هر کهش تو نیک اختر کنیهر که او فضل تو را مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 5:54